شیخ عبدالحسین فنودی، شاعر و مورخ بیرجندی فرزند شیخ عبدا...فنودی از ساکنان قریه فنود در سال ١٢۴٨متولد شد. هنوز مقدمات عربی و زبان فارسی را نزد پدر به پایان نرسانده بود که وی را از دست داد.
او پس از چندی برای ادامه تحصیل روانه ارض اقدس رضوی شد. استعداد فطری و ذوق سرشار، او را سرآمد همگان کرد به طوری که گوی سبقت را از همتایان ربود.
پس از مدتی به زادگاهش بازگشت و مورد استقبال مردم به ویژه بزرگان قرار گرفت.
از آنجا که دوره ذکر و منبر را مغشوش ملاحظه کرد، قدم در مقام استحکام و اکمال رشته وعظ و نصیحت نهاد و این خدمت را به جان پذیرفت.
مرحوم فنودی که تالیف اثری مستقل و مستند درباره قهستان را ضروری می دید، پس از مدتی درصدد برآمد تا اثری جامع و مفید درباره اوضاع قهستان و بزرگان این دیار فراهم آورد.او به این انگیزه پیش از تالیف بهارستان به کار تالیف کتابی به نام «مرآت المکنونات فی تاریخ القاینات» اقدام کرد
ومطالب مربوط به وقایع این منطقه را تا سال ١٠۵۵(ه.ق) جمع آوری و ثبت کرد.
ولی فوت ناگهانی مرحوم فنودی در سال ١٣٣٢(ه.ق) برابر با ١٢٩٠ (ه.ش) باعث شد تا این کار ناتمام بماند.
علاوه بر این، از شیخ عبدالحسین فنودی دیوان شعری نیز به خط «محمدبن ملامحمدعلی بن الجاح ملامحمدالقاینی الفنودی» بر جا مانده است.
این دیوان شعر دارای ١٠٨صفحه ١۴سطری است و بالغ بر ١۴٠٠بیت دارد. بخشی از این دیوان درسال ١٣٨٣ (ه.ش) به چاپ رسید. او از نادر شاعران قهستان است که از عامه ظاهربین و تنهایی خود در میان آنها شکوه ها دارد.
اشعارش گاه یادآور اشعار ناصرخسرو برفراز دره یمگان است.
او احساس می کند از هر آزادی آزاده تر و از هر قیدی رهاستمردانه زیستن را بر طعام یافتن از دست فرومایگان برتری می نهد.
به عالمی ندهم کلبه محقر خویش
گدای گوشه نشینم امیر کشور خویش
به بال عاریتی می پرند خلق جهان
منم که می کنم از دست مردمان پرخویش
گاه مانند ناصرخسرو، کمال و خرد خویش را وبال گردنش می یابد:
کمال چیست نهالی که محنت آرد بار
چه سنگ ها که بخوردیم بر سر از برخویش
شیخ همواره چرخ ستمکار را موافق جاهلان ستم پیشه ای می بیند که دست به دست هم داده اند تا در یک پیکار اهریمنی، از او «ملعونی» بسازند که «بددین» است.
شیخ ناچار تیغ سخن برمی کشد و با شهادت دادن به ملت «امام میامین» می کوشد شر غوغاییان را دفع کند:
چرخا مگر این همه بر کنیم
دهرا مدار این همه غمگینم
بردار دست از دل پر دردم
بگذار رنج خاطر مسکینم
بر من سمند کینه چرا تازی
در خون چه می کشی تن خونینم
آزاده ام اسیرغل و بندم
فرزانه ام به قید مجانینم
چرخم چنان نمود که ملعونم
بر ملت امام میامینم
نسبت به جهل می دهد مرا نادان
خواند حسود خیره بدآیینم
بالله زدین خود نشدم خارج
در دین خویش صاحب تمکینم
برخلاف خشونتی که در قصایدش به چشم می خورد، زلال جاری لفظ و معنی در غزل هایش جاری است:
ای صنم دانی شب هجران چه بر ما می رود
آن هم از افلاک بر اشکم به دریا می رود
ای طبیب از سر برو بیهوده بهبودم مخواه
جان من از تن گرفت امروز و فردا می رود
دانه خال سیاهش رهزن دین و دل است
کز کف پرهیزکاران نقد تقوا می رود
دامن همت نیالایم به عصیان گرچه دل
در پی خوبان مه رو بی محابا می رود
من که اهل وجد و حالم ترک آن رخ چون کنم
زاهد افسرده را پای دل از جان می رود
شیخ، وعظ مردمان درمسجد و منبر نمود
خود به بزم باده نوشان پای مینا می رود
* * *
این چرخ به کام پخته و خام گذشت
بر نااهل و اهل خویش سرانجام گذشت
چون نوبت ما رسید از دور فلک
یک دم نزدیم شاد وایام گذشت
* * *
بر من از رحم دل مردم بیگانه بسوخت
زآتش درد و غم عاقل و دیوانه بسوخت
این چه می  بود که ساقی از دل داد به من
کز خمارش خم ومیخانه و پیمانه بسوخت
دیوان شعر و کتاب «مرآت  المکنونات فی تاریخ القاینات» شیخ، در سال ٨۴-١٣٨٣ به همت دکتر محمود رفیعی به چاپ رسید


دکتر محمدحسین رفیعى فنود

در سال 1324 در روستاى على‏آباد فنود )دهستان مود - بخش مرکزى( شهرستان بیرجند متولد شد. تحصیلات ابتدائى و دوره اول متوسطه را در روستاهاى فنود و مود و دوره دوم دبیرستان را در شهر بیرجند گذرانید.

 تحصیلات عالى وى به شرح زیر مى‏باشد:

1. لیسانس شیمى از دانشکده علوم دانشگاه تهران در سال 1350.

2. فوق لیسانس شیمى - فیزیک از دانشگاه داکوتاى جنوبى امریکا در سال 1355 .

3. دکتراى شیمى پلیمر از دانشگاه لندن - امپریال کالج در سال 1365.

 مسئولیت‏هاى کارى وى به شرح زیر بوده است:

 الف. آموزگارى دبستانهاى روستاهاى بیرجند و زنجان از سال 1344 تا 1347

 ب. دبیرى شیمى دبیرستانهاى قصر شیرین از سال 1350 تا 1353.

 ج. مدیریت دولتى شرکت‏هاى تحت پوشش سازمان صنایع ملى از سال 1361 تا 1363 .

 د. استایارى دانشکده علوم دانشگاه تهران از سال 1366 تاکنون.

    وى در حال حاضر صرف‏نظر از مشاغل آموزشى و پژوهشى از اوایل سال 1379 به انتشار مجله ماهانه »شیمى و توسعه« در سمت صاحب امتیاز و مدیر مسئول همت گماشته است.

    از تألیفات ایشان می‏توان به کتاب »تکنولوژى پلیمرها« که در سال 1376 توسط نشرنى انتشار یافته اشاره نمود. نامبرده دو کتاب دیگر تحت عناوین »توسعه ایرانى«و »یادداشت‏هاى اقتصادى« زیر چاپ دارد.